کابلستان
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۰۵ ق.ظ
خودمو می زنم به نشنیدن،برای خودم حباب می سازم و هیچ خبری رو توش راه نمیدم،نه ۴۰ هزار نفر ابتلای روزانه، نه جنگ های دنیا،نه اخبار افغانستان...
اخبار افغانستان اما هرجوری خودشو میرسونه بهم،هر نیم نگاهی به هر پیجی، خبری تلخ همراه خودش داره،قلبم فشرده میشه،ناامیدی، یاس، دعواها و جدال های درونی همه می جوشن و متلاطم میشم، من اما فقط متلاطمم رفیق.من اون دختری نیستم که به زور از خونه بردنش، من اون مادری نیستم که پسرش رو جلوی چشمش با سی تا گلوله کشتن و دختراش رو بیهوش توی تابوت بردن، من اینجام، نشستم روی تخت و زیر نور ملیح آباژور دارم این رو می نویسم اما خدا میدونه که قلبم تکهتکهس... یا زینب، یا حسین، یا مهدی...
۰۰/۰۵/۲۴