فردا شکل امروز نیست

روزهای انبساط

پنجشنبه, ۱۶ تیر ۱۴۰۱، ۱۲:۲۴ ب.ظ

این روزها رو نمینویسم،چون معمولا سبک‌بالم،اشکم به راهه،اسمش روشه دیگه روزهای بسیط،روزهای منبسط،انگار گیرنده‌هام از تمام عالم خیر دریافت میکنه.انگار اون لحظه‌‌ایه که در عمق آغوش مهربانِ خدا و اهل بیت،هیچ اضطراب از موهومی جای نداره...

مهر و عشق و هر کلمه‌ای که دوست داشتن رو وصف میکنه این روزها مدام توی ذهنم میچرخه و هر بار میبینم که عمیق ترینش توی رابطه‌ی من با خالقه...

ذهنم توی این روزها خاموشه.حرف زیادی نمیزنه،هورمون ها منظمن...

و البته اینطور نیست که همه‌چیز سرجاش باشه،نه. چون قراری هست انگار که هیچ وقت همه چیز سرجاش نباشه...

و حالا امروز امروز،همین الان،پسرک خوشحال،داره با خودکار صورتی من روی سرامیک ها و موزاییک های خونه و بالکن نقاشی میکشه و ذوق میکنه،همسر دراز کشیده و من اعتراضی بهش ندارم توی دلم که چرا بلند نمیشه کمک کنه.در واقع خودمم نشستم به نوشتن کنار فرش بالا زده و خونه ی پرکاااااری که نمیدونم از کجا شروع کنم و چند روز طول میکشه تا بر گرده به حال اولش...

الهی الهی الهی شکر...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۴/۱۶
فاطمه سادات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی